در آستانهي فرارسيدن اولين سالگرد فاجعهي منا و حادثهي مسجدالحرام، جمعي از خانوادههاي شهداي اين دو واقعه، روز چهارشنبه با حضرت آيتالله العظمي خامنهاي، رهبر معظم انقلاب اسلامي ديدار كردند.
بسماللهالرّحمنالرّحيم
الحمدلله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا محمّد و آله الطّاهرين.
اوّلاً خيلي خوشآمديد خانوادههاي عزيز شهيدان مظلوم ما در منا و مسجدالحرام سال گذشته. ما هر سال قبل از موسم حج يك ديدار عمومياي شبيه اين ديدار با دستاندركاران حج، بعضي از مديران و بعضي از حجّاج محترم داشتيم؛ آن جلسات جلسات شاد و شيريني بود. جمعي از مردم ما، مؤمنين مخلص، پير و جوان از همه جاي كشور عازم حج ميشدند و انسان احساس افتخار ميكرد؛ احساس شادي ميكرد كه اينها ميروند در جمع مسلمانان ديگر كشورها و فريضهي حج را بهجا ميآورند؛ امّا امسال اين جلسهي ما متأسّفانه جلسهي شادي نيست؛ جلسهي غم و مصيبت و يادآوري حادثهي دردناكي است كه سال گذشته در منا اتّفاق افتاد. مسئلهي جانباختن و به شهادت رسيدن عزيزان ما در منا مسئلهي بسيار مهمّي است.
اينكه ما گفتيم اين [حادثه] فراموش نشود، صرفاً براي از دست دادن عزيزان نيست، حادثه مهم است؛ حادثه داراي ابعاد گوناگوني است؛ حادثه از لحاظ سياسي، از لحاظ اجتماعي، از لحاظ اخلاقي و ديني، روشنگر است. خب، براي ما مردم ايران و لابد براي بازماندگان اين شهدا در ساير كشورها، حادثه، حادثهي غمانگيزي است؛ اين [غم] طبيعي و قهري است. دلهاي ما پر از غم است، پر از اندوه است. گذشتِ زمان اهمّيّت اين حادثه و غم اين حادثه را از سينههاي ما و دلهاي ما نزدوده است. ما غمگينيم از اين حادثه؛ عزيزانمان در منا و همچنين در مسجدالحرام در حال عبادت از دنيا رفتند، با لب تشنه از دنيا رفتند؛ در زير آفتاب داغ و سوزان، ساعات آخر عمر خودشان را تحمّل كردند؛ اينها همه دردناك است؛ اينها چيزهايي است كه دلهاي ما را به درد ميآورد؛ نميتوانيم اينها را فراموش كنيم؛ لكن ابعاد مسئله، وسيعتر از اينها است.
يك نگاه، نگاه شما خانوادهها و بازماندگان است. من به شما عرض ميكنم، كه فقدان عزيزانتان، چه آنهايي كه پدران خود يا مادران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي كه فرزندان خود را در اين حادثه از دست دادهاند، چه آنهايي كه همسران خود را از دست دادهاند، چه آنهايي كه برادران و خواهران خود را از دست دادهاند، قهراً براي شما حادثهي سنگين و حادثهي بسيار دشواري است؛ بنده پيش خودم كه مقايسه ميكنم، عظمت و سنگيني غم شما را درك ميكنم. ميفهمم كه چقدر براي دلها سنگين است؛ حاجي را فرستادهاند به مكّه، با اميد، با شادي، با خرسندي كه اين توفيق را به دست آورده؛ منتظرند كه برگردد، برگشتن او با شادي همراه است، با خوشحالي همراه است؛ [ولي] بعد باخبر بشوند كه جنازهاش برخواهد گشت؛ اين خيلي چيز سختي است، خيلي دشوار است. براي شماها سخت است، براي همهي ملّت -يعني كساني كه واقعاً اين حادثه را درك ميكنند و لمس ميكنند- اين حادثه سخت است؛ ولي آن چيزي كه ميتواند دلهاي شما را تسلّا بدهد، اين است كه اين عزيزان شما اگرچه از دست رفتند و فقدانشان براي شما سخت است لكن در نعمت الهي انشاءالله غوطهورند. مرگ خوبي بود؛ كيفيّت مردن و رفتن انسان، سرنوشت انسان را معيّن ميكند؛ همهي ما خواهيم رفت، پير و جوان ندارد، مرد و زن ندارد، همه ميروند؛ منتها بعضي رفتنها جوري است كه انسان اگر با چشم حقيقت نگاه كند، از آنگونه رفتن خرسند و خوشحال ميشود؛ مثل شهدا كه همهي شهدا اينجور هستند. اين عزيزان شما در حال عبادت و در حال ذكر از دنيا رفتند، در لباس احرام از دنيا رفتند، با دلهاي متوجّه به خداي متعال و در حال انجام وظيفه از دنيا رفتند؛ اينها همه مايههايي و وسيلههايي براي مغفرت الهي و براي رحمت الهي و براي علوّ درجات در پيش پروردگار است. علاوهي بر اينها سختي تحمّل كردند؛ بعضي شايد تا ساعتها زنده بودند،(۲) زير فشار بودند، چه در زير آفتاب، چه در آن كانتينرهاي گرم و داغ، با لبان تشنه؛ اينها همه چيزهايي است كه رحمت الهي را جلب ميكند. بله، شما داغدار هستيد، مصيبتزده هستيد؛ فرزندانتان، همسرانتان، پدر و مادرتان، برادران و خواهرانتان از دستتان رفتند، اين سخت است لكن به ياد بياوريد كه آنها الان در چه حالي هستند. ما اينجا گرفتاريم؛ ما در ابتلاء دنيوي، در بين دنياي آلودهي به انواع و اقسام عناصر و عوامل گمراهكننده و تباهكننده و پستكنندهي انسان داريم با زحمت حركت ميكنيم و راه خودمان را پيش ميرويم، ما [هستيم كه] اينجا گرفتاريم؛ به حال خودمان بيشتر بايد اشك بريزيم و غمگين باشيم تا به حال آن كساني كه رفتند در رحمت الهي، و انشاءالله در آغوش نعمت الهي و لطف الهي به سر ميبرند. اين مايهي تسلّاي شما است. بله، جوان شما رفت يا پدر و مادر شما رفتند يا همسر عزيز شما رفت، اين سخت است امّا او در جوار نعمت الهي است. ما هم خواهيم رفت، خدا به ما رحم كند؛ با اين همه گرفتاري، با اين همه مشكلات. خداي متعال آنها را از دنياي آلودگيها، در بهترين جا و بهترين وضعيّت نجات داد؛ در حال عبادت. بعضي در حال گناه ميميرند، بعضي در حال زندگي معمولي روزمرّه ميميرند، بعضي در حال ناشكري ميميرند؛ اينجور مردنها مردنهايي است كه واقعاً براي صاحبانش مصيبت و عزا است؛ امّا بعضي در حال ذكر الهي ميميرند، در حال توجّه به خدا از دنيا ميروند. اين براي صاحبان اين متوفّي و از دست رفته، مايهي تسلّا و مايهي راحت است. اين يك بُعد مسئله است.
يك بُعد ديگر مسئله، مسئلهي امّت اسلام است. امّت اسلامي در ابعاد وسيع خود نسبت به اين حادثه داغدار شد. خب شهداي ما، شهداي منا و شهداي مسجدالحرام برروي هم حدود ۴۷۰ يا مثلاً ۴۸۰نفر بودند، ولي آنچه از آمارها بهدست ميآيد، مجموع شهدا از كشورهاي مختلف، در حدود هفتهزار نفرند! اين رقم خيلي رقم بالايي است. چرا در كشورهاي ديگر، دولتها، خانوادهها، ملّتها عكسالعمل نشان ندادند نسبت به اين حادثه؟ اين چه بلاي بزرگي است كه جان امّت اسلامي را فراگرفته؟ اين، مصيبتِ بزرگ است. دولتها دچار رودربايستي سياسياند، دولتمردان كشورهاي مختلف احياناً اسير پول و قدرت و روابط سياسي و مانند اينها هستند، [امّا] دانشمندانشان چرا ساكت ماندند؟ علمايشان چرا حرف نزدند؟ فعّالان سياسي چرا صحبت نكردند؟ روشنفكرانشان چرا مقاله ننوشتند، اعتراض نكردند، حرف نزدند؟ البتّه در كشورهاي ديگر، به تعداد شهداي ما شهيد نبود امّا صد نفر، دويست نفر در كشورهايي مثل مصر، مثل مالي، مثل نيجريه و ديگر كشورها به شهادت رسيدند. خب حالا رؤساي كشورها دچار معادلات سياسي و معادلات قدرتند، آنها [اعتراض] نميكنند، انسان از آنها خيلي هم توقّعي ندارد با اين وضعي كه متأسّفانه دولتها دارند، انسان نميتواند خيلي هم انتظار داشته باشد؛ لكن آحاد برجستهي جامعه چرا حرف نزدند، چرا سكوت كردند؟ براي دنياي اسلام، بلا اين است، مصيبت اين است؛ حسّاس نبودن در مقابل يك حادثهي به اين عظمت در خانهي خدا كه در جوار بيت الهي، كساني با پررويي و با وقاحت تمام، يك حادثهي سنگينِ ننگين را از سر بگذرانند، بدون اينكه از دنياي اسلام حتّي عذرخواهي هم بكنند.
حكّام سعودي يك عذرخواهيِ زباني از دنياي اسلام نكردند! چقدر اينها وقيحند، چقدر بيشرمند! آيا اين كوتاهياي كه اينها كردند، سوءتدبيري كه نشان دادند، بيكفايتياي كه به خرج دادند -حالا بعضي ميگويند تعمّد، ولو آن هم نباشد- نفْس اين بيتدبيري و بيكفايتي يك جرم است براي يك مجموعهي دولتي و سياسي؛ چطور نتوانستيد اداره كنيد؟ چطور نتوانستيد امنيّت اين جمعيّتي را كه ضيوفالرّحمانند، ميهمانان خدايند و شما اينهمه درآمد از اين ناحيه كسب ميكنيد، و براي خودتان عنوان درست ميكنيد، حفظ كنيد؟ چه تضميني وجود دارد كه در اوقات مشابه، حوادث مشابهي رخ ندهد؟ اين يك سؤال بزرگ است. دنياي اسلام بايستي گريبان اينها را بگيرد، از اينها سؤال بكند؛ چرا سؤال نميكنند؟ مصائب دنياي اسلام اينها است. اينكه جمهوري اسلامي در مقابل اينهمه جهالت، اينهمه گمراهي، اينهمه مادّيگري، اينهمه سهلانگاري و احياناً بيغيرتي ديگران، تنها ميايستد و مواضع قرآني خودش را، مواضع اسلامي خودش را، مواضع بر حقّ خود را علناً و صريحاً اعلام ميكند، اين همان شاخصي است كه شما ملّت ايران بايد به آن افتخار كنيد و ميكنيد. و خود شما ملّت ايران هستيد كه اين قدرت را، اين شجاعت را به وجود آوردهايد كه ميتوانيد در مقابل يك دنياي تاريك جاهل، حرف حق را بزنيد و حقايق را بيان كنيد. حقيقت اين است كه اين كساني كه اين بيكفايتي را نشان دادند، اين ناامني را بر حجّاج دنياي اسلام -كه در آنجا سالي يك بار جمع ميشوند- تحميل كردند، اينها انصافاً لايق نيستند براي ادارهي حرمين شريفين، لايق نيستند براي خدمت حرمين شريفين؛ واقعيّت قضيّه اين است. اين بايد در دنياي اسلام جا بيفتد، بايد اين فكر ترويج بشود. اين هم يك بُعد مسئله است.
يك بُعد ديگر، نگاه به دنياي مدّعي حقوق بشر است. خب، يك جا يك نفري با يك اتّهامي در يك كشوري فرض بفرماييد به قتل ميرسد [يعني] اعدام ميشود يا زنداني ميشود، شما ميبينيد سروصداهاي حقوق بشري بلند شد -البتّه در آن كشورهايي كه انگيزه براي مخالفت و مبارزهي با آنها وجود دارد- هياهو درست ميكنند؛ [امّا] اينجا چند هزار نفر بهخاطر بيكفايتي و بيتدبيري و سوء عمل يك دولت جان ميبازند و اين دستگاههاي حقوق بشري و دولتهاي مدّعي حقوق بشر سكوت مرگ ميگيرند و حرف نميزنند؛ هيچ چيز نميگويند! اين هم يك نكتهي مهمّي است. اين كساني كه دل به دستگاهها و سازمانهاي بينالمللي ميدهند و به آنها اميد ميبندند، ببينند اين حقيقت را، بفهمند اين واقعيّت را؛ ببينند كه چقدر دروغ و خِلاف واقع در هويّت اين سازمانها و اين تشكيلات وجود دارد؛ در اين قضيّه سكوت كردند، هيچ چيز نگفتند. گاهي حتّي حقوق حيوانات برايشان اينقدر اهمّيّت پيدا ميكند كه جنجال ميكنند، [امّا] چند هزار انسان در يك چنين حادثهاي -نه يك حادثهي تصادفي، نه سقوط يك هواپيما، [بلكه] در يك حادثهاي كه وظيفهمند بودند كساني كه اين حادثه را درست مديريّت كنند؛ آنجا اينها بهاصطلاح صاحبخانهاند، اينها متولّيان امرند، وظيفهي آنها بوده است كه امنيّت اينها را حفظ كنند- به خاك و خون كشيده بشوند و اينها هيچ چيز نگويند؛ سكوت محض بكنند!
يكي از كارهاي واجب و لازم بر عهدهي مسئولان امّت اسلامي و مدّعيان حقوق بشر، تشكيل يك هيئت حقيقتياب در اين قضيّه است؛ بايد بروند حقيقت را [روشن كنند]؛ با اينكه حالا يكسال هم گذشته است امّا مصاحبههايي شده است، عكسهايي برداشته شده است، اسناد و مداركي وجود دارد كه ميتواند حقيقت را تا حدود زيادي روشن بكند؛ بروند يك گروه حقيقتياب، حقيقت مطلب را در بياورند؛ معلوم بشود كه در اين حادثه آلسعود مقصّر هستند يا نيستند -آنها ميگويند ما مقصّر نيستيم- معلوم بشود، واقعيّت قضيّه روشن بشود كه اينها مقصّرند يا مقصّر نيستند. اين سلسله و شجرهي خبيثهي ملعونه، دهانها را با پول ميبندند، اين بندگانِ پول و بندگانِ دنيا، نميگذارند كسي [عليه] اينها حرفي بزند، اعتراضي بكند. يك هيئت حقيقتياب لازم است، بايد بروند از نزديك ببينند، مسئله را بررسي كنند؛ هرچه [ميخواهد] طول بكشد. اين از جملهي كارهايي است كه مسئولين محترم ما هم بايستي در نظر بگيرند و دنبال بكنند و اهمّيت [بدهند]. اين هم يك بُعد قضيّه است.
بُعد ديگر قضيّه اين است كه بدانيم كه در اين حادثه و حوادث مشابه، قدرتهاي پشتيبان آلسعود هم شريكند. بله، آمريكاييها در قضيّهي منا حضور نداشتند؛ امّا درعينحال دستشان به خون شهداي مناي ما آلوده است. اين حكّامِ بدْعمل، به پشتيباني قدرت آمريكا و همراهي آمريكا است كه ميتوانند اينجور وقيحانه در مقابل دنياي اسلام بِايستند و اين گناه بزرگ را مرتكب بشوند و حتّي يك كلمه عذرخواهي هم نكنند؛ به پشتيباني آنها است، پس آنها شريكند؛ همچنانكه در قضيّهي يمن هم، در قضاياي گوناگون دنياي اسلام هم -در قضيّهي سوريه، در قضيّهي عراق، در قضيّهي بحرين- اگر لطمهاي و ضرري به مسلمانها ميخورَد، آمريكاييها شريك در جرم و جنايتند؛ پشتيباني آنها است كه موجب ميشود اين وقيحها، اين بيشرمها، بتوانند اينجور جنايت كنند و خيانت كنند و از پشت خنجر به قلب امّت اسلامي وارد بكنند؛ بهخاطر اين است.
يك نكتهي مهمّ ديگر هم اين است كه دستگاههاي تبليغاتي و در واقع دستگاههاي جاسوسيِ غربيها و امثال آنها سعي ميكنند اين را به حساب دعواي بين [جوامع] اسلامي قرار بدهند؛ دعواي شيعه و سنّي، دعواي عرب و غير عرب؛ اين دروغ محض است، اين دعواي بين شيعه و سنّي نيست. آن كساني كه در حادثهي منا به شهادت رسيدند، اكثريّت [آنها] از اهل سنّت بودند؛ از كشور خود ما تعداد زيادي خانوادههاي اهل سنّت هستند؛ بحث عرب و عجم نيست؛ اينها به عرب و عجم رحم نميكنند؛ شما ميبينيد در يمن جنايت ميكنند، خب يمن عرب است، سوريه عرب است، عراق عرب است، عوامل اينها، اين گروههاي تروريستيِ جلّادِ قسيّالقلبي كه با پول اينها، با سلاح اينها، در دنياي اسلام دارند اينهمه فاجعهآفريني ميكنند، اينها همه عربند؛ بحث عرب و عجم نيست. اين تبليغات خباثتآلود غربيها [است] كه ميخواهند اين را بهعنوان دعواي شيعه و سنّي يا دعواي عرب و عجم به حساب بياورند، اين از آن خباثتهاي تبليغاتي اينها است كه كاملاً خلافِ واقع است. مسئله اين است كه اينها يك گروهِ درون اسلام [هستند كه] بهعنوان دشمنِ امّت اسلامي مشغول كارند؛ حالا بعضيشان دانسته، بعضيشان ندانسته.
دنياي اسلام بايد در مقابل اينها بايستد؛ دنياي اسلام بايستي از اينها و از اربابان اينها كه آمريكا و انگليس خبيث و قدرتهاي غربيِ بيايمان و دور از اخلاق هستند تبرّي بجويند؛ بايد بدانند چه ميكنند. ملّت ايران پرچم استقلال را بلند كرده است، عزّت اسلام را نشان داده است. امروز شعارهاي شما مردم، جايگاه شما مردم، موقعيّتي كه شما ايجاد كردهايد، كارهايي كه در درون كشور دارد انجام ميگيرد -اين پيشرفتها، اين حركتهاي عظيم مردمي، اين استقلال در مقابل موج فتنه و فسادي كه در دنياي غرب رايج است- اينها مايهي افتخار اسلام است، مايهي عزّت اسلام است. اين عزّت را ملّت ايران به وجود آوردهاند و انشاءالله ادامه خواهند داد.
اميدواريم كه خداوند متعال، ملّت عزيز ايران را روزبهروز سربلندتر و عزيزتر كند؛ قوّت و قدرت و اقتدار امّت اسلامي را بيشتر كند؛ اين آفتهاي دنياي اسلام را انشاءالله برطرف كند؛ و مسئولين محترم كشور خودمان هم كه در قبال اين حادثهي عظيم وظايفي داشتند و دارند، اين وظايف را دنبال كنند؛ هم بنياد محترم شهيد، هم مجموعهي مربوط به حج -بعثه و سازمان حج- آنچه وظيفه دارند در قبال اين مسئلهي مهم [دنبال كنند]؛ همچنانكه تا حالا به بسياري از اين كارها رسيدگي كردهاند، اين را [هم] بايد با جِد رسيدگي كنند؛ هم مسئولين دولتي و وزارتخارجه و [هم] ديگران؛ هركدام كارهايي برعهده دارند؛ اين قضيّه يك قضيّهي مهمّي است، قضيّهي بزرگي است و مربوط به يك گروه و يك جمع هم نيست، مربوط به ملّت اسلام و ملّت ايران و در يك نگاه وسيعتر مربوط به امّت اسلامي است؛ همه وظيفه داريم. خداوند انشاءالله كمك كند تا بتوانيم همه به وظايفمان عمل كنيم.
والسّلام عليكم و رحمةالله
۱) در ابتداي اين ديدار -كه بهمناسبت اوّلين سالگرد شهادت تعدادي از حجّاج در حادثهي منا در دوّم مهر ۱۳۹۴ و حادثهي سقوط جرثقيل در بيستم شهريور ۱۳۹۴ برگزار شد- حجّتالاسلام والمسلمين سيّدعلي قاضيعسگر (نمايندهي وليّ فقيه در امور حج و زيارت) و حجّتالاسلام والمسلمين سيّدمحمّدعلي شهيدي محلّاتي (نمايندهي وليّ فقيه و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران) مطالبي بيان كردند.
۲) گريهي حضّار